(☆اون مال منه☆) پارت ¹³

خونه تیهونگ(وای بگو چی شد😂)

رئیس پلیس: لطفا یکیتون به انبولانس زنگ بزنه

پلیس معمولی: چشم

رئیس پلیس: چانگ سو بیا ببین زندست یا نه(منظورش همون پلیس معمولیه)

پلیس معمولی: چشم

به انبولانس زنگ زدن و اومد

دکتر: مریض کجاست؟ ( با داد)

پلیس معمولی: تو خونست

دکترا سریع بردنش بیمارستان و رفت تو اتاق عمل

پرستار: خانواده اش کین؟

رئیس پلیس: نمیدونیم، نه میدونیم زندن، نه میدونیم مردن

پرستار: اشکال نداره

تهیونگ تو اتاق عمل بود که دکتر اومد بیرون

دکتر: ما کارمون رو انجام دادیم خون خیلی زیادی از دست داده و امکان زنده موندنش کمه بنابر این نفس کشیدن دوباره اش فقط میتونه یه راه داشته باشه اونم اینه که خدا بیدارش کنه

رئیس پلیس: خیلی ممنون از توضیحاتتون

خونه ی کوک و ا/ت

صبح ساعت ۱۰:۳۰

ا/ت: با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم و دیدم کوک رو تخت نیست جواب دادم(کیه؟🧐)

ا/ت: الو

یه نفر: سلام

ا/ت: تو کی هستی؟

یه نفر: اگه میخوای دوستت زنده بمونه به این ادرسی که برات میفرستم بیا و به هیچ کس نگو وگرنه سرنوشت تو هم مثل کوک میشه

ا/ت: با کوک چیکار کردی عوضی؟ با دوستم چیکار داری؟

یه نفر: اگه کوک و و دوستت برات مهمه یه ساعت دیگه به ادرسی که میفرستم بیا

ا/ت: تو کی هستی؟ کوک و دوستم حالشون خوبه؟

تماس تلفنی به پایان رسید

ا/ت: اون کی بود؟ که هم دوستم رو گرفته هم کوک؟

صدای پیام گوشی ا/ت (ادرسو فرستاد)

ا/ت: میرم ولی.....نه ولش کن

ا/ت رفت به اون ادرس و تو راه با خودش میگفت:

ا/ت: عجیبه که ادرس نزدیک شهره معمولا دور از شهر گروگان گیری میکنن

صدای زنگ گوشی ا/ت (زززززززززززززز)

ا/ت: الو

یه نفر: رسیدی؟

ا/ت: اره چطور‌؟

تماس تلفنی قطع شد

ا/ت: یه ریگی به کفششون هست

ا/ت وارد شد و یکی جلوی چشماشو گرفت چیزی نتونست ببینه که یهو چراغا روشن شد و دست از رو چشمم برداشته شد و.....

دوست ا/ت: سورپرایز🥳

کوک: تولدت مبارک بیبی💝

ا/ت: واااایی ممنونم کاترین و ممنونم کوکی من(کاترین اسم دوستشه)

کوک و کاترین: کاری نکردیم😉

کاترین: عممم فقط من جانگ هو رو هم اوردم(جانگ هو دوست پسر کاترینه)

جانگ هو: تولدتون مبارک خانم ا/ت(لال بودی زودتر بگی؟😒)

ا/ت: عه اشکال نداره ، ممنون جانگ هو

کوک: حواست باشه(در گوش ا/ت)

ا/ت:اوکی بابا

خب همون طور که میدونین پدر و مادر ا/ت مردن و تنها کسایی که داره کاترین و کوکه که جانگ هو اضافه بود😀💔

خلاصهههههههه تولد تموم شد و نخود نخود هرکه رود خانه ی خود😐💔(همین بود؟😂)

خونه ی کوک

کوک: عممم بیبی یه چیزی بهت بگم قول میدی ناراحت نشی؟

ا/ت: بگو

کوک: راستش من و ب........




ببخشید دیر گذاشتم اخه چند روز بود اینترنت کافی نداشتم🙂

شرایط: ⁷ لایک ⁵ کامنت
دیدگاه ها (۳۲)

(☆اون مال منه☆) پارت ¹⁴

(☆اون مال منه☆) پارت ¹⁵

بلهههه پسرا وارد می شوند😎

100 تایی شدن ادمین مبارک🥳

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

عشق مافیاییp2

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط